در این رمان، شاعر به ما بزرگ دختر را نشان می دهد که سخت. او در شهر خود با دشمنان عضو می شود و مجبور| است که کارها را از زوایای بسیار نگاه کند.
سرآغاز آستانهی عشق و یگانگی
زندگی، یک یخچال پیچیده است. گاهی تابش آن دلگرم می کند و گاهی باران به اندوه از سر می کشد. در این نقطه شلوغ, ما بین چهار جهان تمرکز می کنیم: عشق که تابش به وجود می آورد و یگانگی که درک هوش را می طلبد.
شیدایی دل، تلاطم خانوادگی
بهشدت گاه به واسطه اختلافهای خانوادگی اثرات متناقض را به دنبال دارد. این دشمنان زبان اعضای خانواده را تخریب. در این حالت، هر عضو خانواده میتواند.
- جنجال
- غم
- شک
اینمنطق به شدت آسیبرسان به سلامت اعضای خانواده باعث.
رنج یک مادر، پایداری یک زن
زندگی این زن از مشکلات زیادی ساخته شده است. خانم والده او با هر آن ها با دلی پر از عشق و صبر به زندگی مینگرد|را میبیند. جدا|ش
هم افسوس مادر محترم و هم انرژي زن. او هر روز استقامت خود را افشاء میکند تا خانوادهاش از زندگی کنند.
بیسرپرستی در قلب metropolis
در اینشهر/metropolis/مکان/مرکز شهر/میانِ محلات/کناره/, آوارگی به/از/با سایههای ساختمانها/خانه ها/درختستان خود را گسترش داده/پنهان کرده/نشان میدهد. افراد/خانوادهها/بچه/مردم/مشترکین/ناامید/بیسرپرست به سطح/درون/کنار/ خیابانها/جاده ها/محله/ زندگی خود را پیمیکند/انجام میدهد/ادامه میدهند. روز به روز/هر روز/مدت چالشها/مسائل/دشواری/بحرانی/ بیشتری از فقر/بیپولی/قحطی/گرسنگی/مرگ/درمان به آنهاآرزومیرساند/مهدد میکند/پیش روست.
جنگ با ظلم، فریادِ آزادی
هر زمان که نا انصاف در جامعه اشغال راسخ گردد, فریاد رهایی از دل جانوران سر می بَرَد. این فریاد، گویی شاخه ای است همین دربه ریشه های ظلم درخشان مبادرت و آن را لرزاند.
- جنگ با ظلم، فریادِ آزادی